شعر اجتماعی
انقلاب؛ از خیابان هاشمی» تا امروز ر
رضا اسماعیلی
اشرافیگری و امتیاز طلبی مسئولان، بی مبالاتی به بیت المال و بی توجهی به طبقه مستضعف، حرکاتی ضدانقلابی است و همه تشکیلات نظام باید با این نگاه به سمت اهداف انقلاب حرکت کنند.»
( از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از مردم تبریز در تاریخ 29 بهمن 1396)
***
اگر بخواهیم به مرور تاریخچه شعر اجتماعی بپردازیم، باید به عصر مشروطه یا دوره بیداری»، برگردیم و به بررسی کارنامه ادبی شاعرانی چون: ملکالشعرای بهار، فرخی یزدی، میرزاده عشقی، عارف قزوینی، نسیم شمال و . بنشینیم. البته پیش از مشروطه نیز در شعر شاعرانی همچون مسعود سعد سلمان و ناصر خسرو رگههای قابل تأملی از شعر اجتماعی قابل ردیابی است.
با انقلاب ادبی نیما» شعر اجتماعی در روندی تکاملی قابلیتهای بالقوه خود را به فعلیت در آورد. نیما و پیروان او همچون شاملو، فروغ و اخوان ثالث نیز در بالندگی و تشخص بخشیدن به شعر اجتماعی نقش غیر قابل انکاری داشتند که در جای خود باید به آن پرداخت، اما در این یادداشت کوتاه صرفاً به بررسی اجمالی شعر اجتماعی بعد از انقلاب میپردازیم.
شعر اجتماعی بعد از انقلاب ریشه در آرمان ها و ارزش های برآمده از بطن و متن انقلاب دارد، و بیش تر مُلهم و متاثر از آموزه های اصیل دینی، سیره نبوی و عدالت علوی است. شعری ارجمند و با صلابت که ریشه در شعارهایی چون برابری، برادری، حکومت عدل علی» دارد. چنان که حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) با تاکید بر این که نسخه اصلاح جوامع بشری قیام به قسط» است، می فرمایند:
تمام انبیاء از صدر بشر و بشریت، از آن وقتی که آدم(ع) آمده تا خاتم انبیاء(ص)، تمام انبیاء برای این بوده است که جامعه را اصلاح کنند. غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلم ها از بین برود، ستمگری ها از بین برود، ضعفا به آنها رسیدگی شود، قیام به قسط شود.» (صحیفه امام، ج 51، ص 213)
البته نباید فراموش کرد که اعتراض برآمده از بطن مکتب انتظار، باید اعتراضی ایجابی و سازنده باشد، نه اعتراضی تخریبی و بازدارنده. در واقع اعتراضی که در انتظار» ریشه دارد، اعتراضی از جنس امر به معروف و نهی از منکر» است و هدف غایی و نهایی آن افزایش ظرفیت نقدپذیری» جامعه برای حرکت به سمت اصلاحات اصیل اسلامی.
شکلگیری جریان شعر اعتراض» بعد از پذیرش قطعنامه و بعد از پایان یافتن جنگ تحمیلی نیز دقیقا درهمین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است. بعد ازپایان یافتن دفاع مقدس، شاعران متعهد و دلسوخته انقلاب که دلبسته امام و نظام مقدس جمهوری اسلامی بودند، زمانی که احساس کردند شرایط فرهنگی، اجتماعی حاکم بر جامعه در مسیری غیر از مسیر پاسداشت ارزش ها و آرمان های بلند حضرت امام(ره) در حرکت است، در مقام یک مصلح اجتماعی» به صحنه آمدند و با حنجره های غیرتمند خویش زبان به اعتراض گشودند، اعتراضی برآمده از بطن مکتب انتظار».
آری، به دلایل مورد اشاره، شعر اجتماعی بعد از انقلاب در جان و جهان شعر دفاع مقدس تداوم و استمرار می یابد. شعر دفاع مقدس در دوره بعد از جنگ به دو شاخه تقسیم میشود:
1ـ شعر رسمی و سفارشی
2ـ شعر غیررسمی و خودجوش
منظور از شعر رسمی و سفارشی» در این دوران شعری است که به نوعی گزارشگری و تاریخ نگاری میپردازد و فراز و نشیبهای جنگ هشتساله را به صورت مستند و با ذکر عملیات، مناطق عملیاتی و ادوات و ابزار نظامی و جنگی با بیانی آهنگین و منظوم، به روایت مینشیند. سفارشدهندگان اینگونه از شعر معمولاً نهادها و ارگانهای دولتی و نیمهنظامی هستند که با دغدغه ثبت تاریخ دفاع مقدس در این وادی گام برمیدارند و برای ماندگاری این تاریخ پرافتخار، شاعران را به یاری میطلبند.
در این گونه از شعر ما شاهد خلق آثاری هستیم که بیشتر جنبه کاربردی دارند و به اقتضای سفارشی بودن، کمتر از جوهره ناب شعری برخوردارند. مصداق شاخص این شعرها، مثنویهای سرداران است که به انگیزه برپایی کنگره سرداران شهید به شاعران انقلاب سفارش داده میشود. ولی از حق نباید گذشت که هرچند زبان شاعران در این مثنویها در پارهای از موارد به ناگزیر و به ضرورت، به تاریخنگاری و گزارشگری باز میشود، ولی در مجموع، فرازهای شاعرانه و درخشان در این آثار کم نیست، چرا که سرایندگان این مثنویها، شاعرانی از نسل اول و دوم انقلابند که کارآمدی و توانمندی خود را در عرصه شعر با صلابت و حماسی دفاع مقدس به اثبات رساندهاند . به عنوان نمونه، بخشی از مثنوی عبور از صاعقه، سروده شاعر متعهد و توانمند انقلاب حسین اسرافیلی» را از مجموعه مثنوی سرداران با هم زمزمه میکنیم:
کجایید خوبان گلچین شده؟
که از خونتان عرش آذین شده
کجایید ای سروهای بلند؟
به طوف شما، جنگل احرام بند
چه کردید با صخره و کوهسار؟
هلا، ماه و خورشیدتان وامدار!
شفق شرمگین از شط خونتان
فلق، لیلیآوای مجنونتان
هلا! عاشقان جگر سوخته
بر آتش زده، بال و پَر سوخته!
چه گفتید با زخم در کارزار؟
که شد آفتاب این چنین شرمسار!
(حسین اسرافیلی، عبور از صاعقه، ص58)
در شاخه دوم شعر دفاع مقدس بعد از جنگ (شعر غیررسمی و خودجوش)، کمکم شاهد پیدایش و شکلگیری جریانی هستیم که بعدها توسط منتقدین و کارشناسان ادبی شعر حسرت و اعتراض» نام میگیرد. شعرهایی که ذیل این عنوان قرار میگیرند، عموماً شعرهایی با مضامین تند ی و اجتماعی هستند که در آنها شاعر، افق نگاه خود را به سراسر مرز ایران گسترش داده و به تحلیل شرایط فرهنگی ـ ی بعد از جنگ پرداخته است.
شعر شاعران این دوره شعری است که در میدان جنگ فقر و غنا» و در زمانه کمرنگ شدن ارزشهای انقلاب، اعلام موجودیت میکند. شعری حیرتزده، پرخاشگر و معترض. معترض به استحاله فرهنگی، معترض به تبعیض و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، معترض به احیای فرهنگ سرمایهسالاری و افزایش فاصلههای طبقاتی در جامعه، معترض به اشرافیگری و تجملگرایی، معترض به خاموشی و فراموشی مردان جبهه و جنگ و بازماندگان شهدا و. .
بدیهی است که شعری از این جنس، چندان مورد استقبال و توجه مسئولان و متولیان امر قرار نمیگیرد، مسئولانی که خود در به وجود آمدن این وضعیت و دامن زدن به آن، بیتقصیر نیستند! ولی علیرغم بیاعتنایی و سکوت مسئولان، اینگونه از شعر به خاطر برخورداری از ویژگیهایی چون سادگی، صداقت، صراحت، جسارت و همزبانی با مردم، شدیداً مورد استقبال عمومی قرا میگیرد و مردم بر پیشانی آن مٌهر تأیید میزنند. همین توجه و استقبال عمومی باعث میشود که شاعران اینگونه شعرها، با جسارت و اعتماد به نفس بیشتری در این عرصه گام بردارند و برای واگویه دردهای اجتماعی و ترجمان زخمهای نسل جبهه و جنگ، از یکدیگر سبقت بگیرند.
در واقع شاعرانی که بعد از جنگ با این رویکرد به سرودن شعر پرداختند، شاعران آرمانگرایی بودند که با شاخکهای حساس خود، صدای بازگشت ابتذال و انحطاط را میشنیدند و با توسل به این شگرد میخواستند جامعه را از فرو افتادن در باتلاق روزمرگی»و روزمره گی» برهانند و آن را همچنان در صراط مستقیم آرمانگرایی و رسالتمداری به پیش ببرند. در واقع از این شاعران باید به عنوان شهیدان شاهد عدالت» نام برد. شاعرانی چون: احمد زارعی، سیدحسن حسینی، قیصر امینپور، محمد رضا عبدالملکیان، سید عبدالله حسینی، علیرضا قزوه، سیدضیاالدین شفیعی و .
قیصر امین پور، پرچمدار مبارزه با روزمره گی»
قیصر امینپور» جزو نخستین گروه از شاعرانی بود که در دوره انفعال، از معبر مقاومت مثبت» زبان به اعتراض گشود و زنگ خطر ظهور پدیده روزمرگی» را زیر گوش فطرت خوابآلوده جامعه به صدا درآورد. قیصر، ما را دیگربار به خویشتن خویش» ارجاع داد تا در فتنهخیز حوادث و آوار ناکامیها و نامرادیهای اجتماعی، هویت انسانی خویش را از یاد نبریم؛ زندگی را لب طاقچه عادت» به فراموشی نسپاریم و سرنوشت خود را به هرچه باداباد» پیوند نزنیم، تا روزی در رهگذر لحظههای تکراری، ناممان در ستون تسلیت»ها برای آیندگان به یادگار بماند!
خستهام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظههای کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگیهای اداری
آفتاب زرد و غمگین، پلههای روبه پایین
سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته، چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلیهای خمیده، میزهای صف کشیده
خندههای لب پریده، گریههای اختیاری
عصر جدولهای خالی، پارکهای این حوالی
پرسههای بیخیالی، نیمکتهای خماری
رونوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم
شنبههای بیپناهی، جمعههای بیقراری
عاقبت پروندهام را با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد، باری
روی میز خالی من، صفحه باز حوادث
در ستون تسلیتها، نامی از ما یادگاری!
شعر خیابان هاشمی»، مانیفست ساده زیستی
شعر خیابان هاشمی» که می توان از آن به عنوان مانیفست ساده زیستی» نام برد، سروده شاعر نام آشنای انقلاب محمد رضا عبدالملکیان از دیگر شعرهای عدالت محور است که در کارنامه شعر اجتماعی انقلاب اسلامی از تشخصی ویژه برخوردار است. فرازی کوتاه از این شعر را با هم می خوانیم:
خیابان هاشمی
خیابانی که مبل، در آن نمایشگاهی ندارد
و ساندویچ فروشی هایش
همیشه در غربت و کسالت زندگی کرده اند
خیابان ازدحام نانوایی ها
خیابانی که شیرینی دانمارکی نمی خرد
خیابانی که جین نمی پوشد
خیابانی که کراوات نمی زند
خیابانی که مژه های طبیعی را دوست دارد
خیابانی که لباسش را از تعاونی ها می خرد
خیابانی که لباس تنش را
برای سیل زدگان می فرستد
خیابان هاشمی
خیابان پیکان های مُسن
خیابان هُل دادن ژیان
خیابانی که بنز و بی.ام.و، با هراس تمام
از تیررس نگاهش می گریزند.
منظومه مُرداب ها و آب ها، راوی معصومیت از دست رفته»
یکی دیگر از شاخصترین شعرهایی که در آن روز و روزگار به خاطر برخورداری از همین ویژگیها گُل کرد و مورد استقبال عمومی قرار گرفت، مثنوی مرداب ها و آب ها» سروده زنده یادسید حسن حسینی» بود که در اینجا برای تجدید خاطره، بخشی از این شعر ارزنده و تأثیرگذار را با هم میخوانیم:
ماجرا این است : کم کم کمیّت بالا گرفت
جای ارزش های ما را ، عرضه کالا گرفت
احترام "یا علی" در ذهن ِ بازوها شکست
دست ِ مردی خسته شد ، پای ترازوها شکست
فرق مولای عدالت ، بار دیگر چاک خورد
خطبه های آتشین ، متروک ماند و خاک خورد
زیر باران های جاهل ، سقف تقوا نم کشید
سقف های سخت ، مانند مقوا نم کشید
با کدامین سِحر ، از دل ها محبت غیب شد؟
ناجوانمردی هنر ، مردانگی ها عیب شد!
خانه دل های ما را عشق، خالی کرد و رفت
ناگهان برق محبت ، اتّصالی کرد و رفت!
سرسرای سینه ها را رنگ خاموشی گرفت
صورت آیینه، زنگار فراموشی گرفت
باغ های سینه ها از سروها خالی شدند
عشق ها خدمتگزار پول و پوشالی شدند
از نحیفی پیکر عشق ِ خدایی دوک شد
کلّه احساس های ماورایی پوک شد
آتش بی رنگ در دیوان و دفترها زدند
مُهر "باطل شد" به روی بالِ کفترها زدند
اندک اندک قلب ها با زرپرستی خو گرفت
در هوای سیم و زر گندید و کم کم بو گرفت
غالباً قومی که از جان زرپرستی می کنند
زمره بیچارگان را سرپرستی می کنند
سرپرست ِ زرپرست و زرپرست ِ سرپرست
لَنگی ِ این قافله تا بامداد م است!
شعر انتظار، شعر اعتراض
پيامبر اکرم(ص) می فرماید: عَدْلُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعينَ سَنَةً قِيامِ لَيْلِها وَصِيامِ نَهارِها: ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه شب هايش به نماز و روزهايش به روزه بگذرد.
(مشكاه الأنوار، ص ۵۴۴)
اگر به بازخوانی کارنامه شعر انقلاب بپردازیم، به روشنی در خواهیم یافت که دغدغه اصلی شاعران انقلاب نیزعدالت خواهی» بوده است. شاعران انقلاب از آغاز تا به امروز حنجرههای خود را وقف فریاد برای عدالت خواهی کردهاند. در شعر اکثر شاعران دغدغه مند انقلاب، روح عدالت خواهی موج می زند. متاسفانه امروز از این آرمان بزرگ و خجسته، بسیار فاصله گرفتهایم و در عرصه عدالت خواهی» کشور ما در موقعیت خوبی به سر نمی برد. امروز اگر می خواهیم راه شهیدان و حضرت امام (ره) را ادامه دهیم، باید در این مسیر حرکت کنیم. برای تحقق این آرمان مقدس، باید نهضت عدالتخواهی در عرصه ادبیات انقلاب اسلامی و نهضت مطالبه و مواخذه مسئولان شکل بگیرد.
یکی از شاخه های نجیب و بالنده ادبیات امروز که جان و جهان آن با روح عدالت خواهی» آمیخته است، شعر انتظار» است. بیهیچ گونه اغراقی باید گفت که شعر انتظار» شعر اعتراض است. شعری که همواره بر وضع موجود می شورد و به افق موعود اشاره می کند. شعر اعتراض شعری است که داعیه پیکار با ظلم و بیعدالتی، زشتی و پلشتی و نامردی و نامردمی را دارد و به دنبال بسترسازی برای استقرار حاکمیت الله» بر جهان و بنیانگذاری جامعه توحیدی» است.
و اما لازمه اعتراض به وضع موجود، ترسیم آینده موعود است. این که ما بدانیم اکنون در چه نقطه ای قرار داریم و مطلوب ما رسیدن به کدامین نقطه و فتح کدامین قله است؟ مسلما رسیدن به چنین بصیرتی، نیازمند نقد و آسیب شناسی دین و جامعه است.
شاعران رسالت مدار شیعی همواره در طول تاریخ این دغدغه خجسته را داشته اند و شاخکهای حساس آنان نسبت به انحراف حاکمان و دولتمردان و خارج شدن آنان از دایره عدالت واکنش نشان داده است. وقتی می گوییم عدالت» معنای عام وگسترده آن مورد نظر است، یعنی عدالت در همه ابعاد ی، اجتماعی، دینی و اقتصادی، از این منظر فاصله گرفتن از ارزش های اخلاقی و فرو غلتیدن در باتلاق عفن زهد ریایی» و ابتلابه بیماری ایمان کش نفاق و تزویر» از نظر شاعران شیعی خطرناکترین آفتی است که یک جامعه دینی را تهدید می کند. آفتی که حتی از بیماریهایی چون وبا»، طاعون» و سرطان» نیز خطرناکتر و مرگ آفرین تر است. دراین میان، حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی که از او به حق می توان به نام شاعر هنوز و همیشه» نام برد، از معدود شاعرانی است که در عصر فتنه مغول و حکومت نفاق و تزویر، با رندی، قلندری و هنرمندی تمام به نقد و آسیب شناسی جامعه دینی عصر خویش پرداخته و آیینه بی غبار روزگار خویش بوده است:
خرقه پوشی من از غایت دین داری نیست
پردهای بر سر صدعیب نهان میپوشم
***
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
***
خدا زان خرقه بیزار است صدبار
که صد بت باشدش در آستینی
***
حافظا! می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
***
فدای پیرهن چاک ماهرویان باد
هزار جامه تقوا و خرقه پرهیز
شعر انتظار، جلوه گاه اعتراض، انتقاد، حرکت، تکاپو و بیداری است. شاعران شیعی انتظار را نه در نشستن و ایستایی، بلکه در برخاستن و پویایی معنا میکنند. شعر انتظار، شعر مردگی و بازدارندگی نیست، شعر زندگی و زایندگی است:
همیشه منتظرت هستم
بی آن که در رکود نشستن باشم
همیشه منتظرت هستم
چونان که من
همیشه در راهم
همیشه در حرکت هستم
همیشه درمقابله
(طاهره صفارزاده، طنین بیداری، انتظار، تکا، ص217)
امید آن که با پیروی از سیره نبوی و عمل به آموزه های اصیل قرآنی، روزی شاهد تحقق عینی عدالت علوی» و محو و ریشه کنی فقر، تبعیض و فاصله های طبقاتی در جامعه باشیم. این نوشتار را با فرازی دیگر از بیانات رهبر معظم انقلاب در باره عدالت» به پایان می برم:
از جملهى چیزهایى که مردم را به بهشت نزدیک می کند، بهبود معیشت مردم است. کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا». جامعهاى که در آن فقر باشد، بیکارى باشد، مشکلات معیشتىِ غیر قابل حل وجود داشته باشد، اختلاف طبقاتى باشد، تبعیض باشد، شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ایمانى پیدا نمی کند. فقر، انسان ها را به فساد می کشاند، به کفر میکشاند؛ فقر را باید ریشه کن کرد. کار اقتصادى، فعّالیّت اقتصادى باید به طور جدّى در برنامههاى مسئولین قرار بگیرد، که خب امروز بحمداللَّه مسئولین دنبال این چیزها هستند. فکرها را باید منتظم کرد، راه را باید درست تشخیص داد، درست باید حرکت کرد.»
(از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 23 اردیبهشت 1393)
خبرگزاری ایرنا، چهارشنبه 2 اسفند 1396
http://www.irna.ir/fa/News/82839380
درباره این سایت